حافظانه





آنان کـه خـاک را بـه نـظـر کیمیا کننـد

آیا بُوَد کـه گوشـه‌ی چشمی به ما کننـد


این غزل احتمالن درپاسخ به غزلیست که شاه نعمت الله ولی سروده وادّعاهایی مبنی برداشتن کرامات ودواکردن صد درد به گوشه ی چشمی کرده است! ابتدا غزل شاه نعمت اله رامرورمی کنیم:
ادامه مطلب




آن تُرک پری چهره که دوش از بر ما رفت

آیا چه خطا دید که از راه خطا (ختا) رفت

جای بسی تاسّف است که بعضی متعصّبِ ناآگاه، بدون اطلاع ازشان غزل، این غزل را درمدح امام زمان دانسته وجاهلانه درحق ِ امام زمان، حضرت حافظ، مخاطب غزل شاه شجاع و دوستداران حافظ جفاکرده اند.
ادامه مطلب



آن پیک نامور که رسید از دیاردوست
آورد حَرز جان ز خطِ مُشکبار دوست

دربعضی ازنسخه های قدیم به جای "آن" این ثبت شده که بنظردرست ترمی باشد. چراکه صحبت ازپیکی هست که به خدمت حافظ مشرّف شده است.
پیک: کسی که ماموررساندن چیزی یا پیامی باشد.قاصد
نامور: نامه بر، نامه ور،نامه رسان. بعضی نامور رابه معنای مشهور وسرشناس معنی کرده اند که بنظر درست نیست وهمین نامه ور درست می باشد.
ادامه مطلب




آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرّم با اوست

            این غزل بسیارشیوا وشیرین باآهنگی دلنشین وموسیقی دلنوازسروده شده ودارای مضامین بِکرعاشقانه است. بسیاری بدون آگاهی ازشانِ نزولِ غزل، براین باورند که این غزل درمدح پیامبراکرم(ص) می باشد، 
ادامه مطلب




آنشب قَدری که گوینداهل خلوت امشب است
یارب این تأثیردولت درکدامین کوکب است

شب قدر:به باورمسلمانان قرآن درشب قدرنازل شده وعظمتِ آن آنقدرزیاد است که دراین شب اعمال هزاربرابرمی شود. خداوند درقرآن می فرمایدوتوچه می دانی که شب قدر چیست؟ 
ادامه مطلب



 آن غالیه خط گرسوی مانامه نوشتی
گردون ورقِ هستی ما درننوشتی
غالیه: بوی خوش مرکّبی که به مُشک و عَنبر و باله آغشته شده باشد مرکّبی معطّر به رنگ سیاه 
"خط" ایهام دارد: ۱- دست خط ۲- موهای لطیفی که گِرداگِردِ صورت وپشت لبها درهنگام بلوغ می روید وسببِ جذابیّت وزیبایی می گردد(البته درچشم عاشق که همه چیزمعشوق خودرا زیبامی بیند) 
ادامه مطلب



آن کیست کز روی کرم باماوفاداری کند

برجای بدکاری چومن یکدم نکوکاری کند

     شاعراحساسِ غریبی پیداکرده ودرپیِ شخصِ جوانمردیست که ازرویِ بزرگواری و بخشندگی،قدم پیش گذارد ودستِ دوستیِ شاعر رابفشارد ودرمقابلِ بدیهایِ اوخوبی ونیکوکاری واحسان نماید.البته خودِ شاعر نیزمی داندکه پیداکردنِ کسی که دارایِ چنین فضایلِ اخلاقی باشد ورفتار وکردارِبدِآدمی را با بزرگواری ونکوکاری پاسخ دهدبسیارسخت است، لیکن آرزویست که ازرویِ ملالتِ خاطربرزبان جاری ساخته واین مضمون راپرورده است.

ادامه مطلب



آن کـه پامال جفا کرد چوخاک راهم 
خاک می‌بوسم وعذرقدمش می‌خواهم 

شاعر از بابت دوریِ معشوق دچار زجر و اندوهی شدیدشده ومستأصل ودرمانده گردیده است. امازیباییِ کارعاشق دراین نکته ی لطیف نهفته که غم ودردِ دوری معشوق را با جان و دل می‌پـذیرد و این غم و اندوه را دوست دارد. 
ادامه مطلب






آن که از سُنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد

سنبل: استعاره اززلف معشوق است.
غالیه: بوی خوشی مرکّب از مُشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند. در اینجا به غالیه شخصیّت انسانی داده شده است. غالیه با دیدن رنگ وبوی زلف معشوق از حسرت به پیچ وتاب افتاده است. معمول این است که زلف می بایست حسرت غالیه رابکشد تا به واسطه ی آن خوشرنگ وخوشبوشود لیکن به مدد نبوغ حافظ، دراینجا زلف معشوق چنان جلوه ای دارد که غالیه حسرت آن رامی خورد!.
ادامه مطلب



آن که رُخسار تو را رنگِ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد

این غزل به استنادِ بیت پایانی درمدح "خواجه قوام الدین محمد صاحب عیار"  از وزیران سلسله ی آل مظفّر و خدمتگزاران شاه شجاع در قرن هشتم هجری قمری بود. وی علاوه بر درایت در امر وزارت، مردی جنگجو و امیری دلیر بود و در اغلب جنگ های شاه شجاع به عنوان سردار قشون شرکت داشت و عامل اغلب پیروزی‌های پادشاه در مقابل مخالفینش بود. 
ادامه مطلب



آنکس که بدست جام دارد
سلطانیِ جَم مُدام دارد
جام : ساغرشراب
جَم :  جمشید ، پادشاه باستانی که بارگاهی باشوکت وشکوه افسانه ای داشت.
مُدام : همیشه،پیوسته 
معنی بیت: هرکس که به جام شراب دسترسی راحتی دارد مسلّماً اوسلطانِ وقتِ خویش است وسلطانیِ اوبه همان شکوه وعظمتِ جمشیدشاه افسانه ایست.
ای که درکوی خرابات مقامی داری
جم ِوقتِ خودی اَرباده به جامی داری   
ادامه مطلب






آن یار کز او خانه‌ی ما جای پـری بـود 
سرتاقدمش چون پری ازعیب بَری بود 

این غزل نیزهمانندسایرِغزلها دارایِ ایهام وابهام بوده وبه همین سبب بعضی ازشارحین چنین اظهارنظرکرده اندکه حافظ این غزل را در عزا و فراق ِ همسر ویافرزندش سروده‌است. 
ادامه مطلب


ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

وجه می می خواهم ومطرب که می گویدرسید؟


 آذار : ماه ششم از ماههای رومیست بعبارتی ۹ روزآزار در اسفند و ۲۱ روزش در فروردین است.  اکثر ابیات این غزل مزین به آرایه ی"حُسن طلب" می باشد. مفهوم"حسن طلب" آن است که شاعر به زیبایی و رندی با زبانی شیرین ولطیف درخواست وتقاضای خودرا مطرح سازد.

ادامه مطلب




اَتَتْ رَوائحُ رَندَ الحِمی و زاَد غَرامی
فدای خاک دردوست بادجان گرامی
اَتَتْ: آمد
رَوائح: شمیم و بوهای مطبوع ومعطّر
رَند: نام درختی بابوی معطّر
حِمی: منطقه وچراگاه اختصاصی، کنایه ازمخوطه ی حرم خصوصی یار 
زاد:فزونی یافت،زیاد شد
غَرامی: عشق واشتیاق 
ادامه مطلب


http://s9.picofile.com/file/8347494150/ac_image_4h15389843340l.jpeg



احمد الله عَلی مَعدِلة السّلطان ِ
احمدِ شیخ اویس ِ حسنِ ایلخانی
احمد الّله : خداراسپاس می گویم
علی: برای
مَعدِلت: عدل
السّلطان: پادشاه
احمد شیخ اویس حسن ایلخانی: غزل در مدح سلطان احمد جلایر، از سلسله ایلکانیان بغداد است .  این پادشاه در تذکره دولتشاه سمرقندی چنین وصف شده است :
ادامه مطلب



از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه
"ازخون دل نوشتم" ایهام دارد: ۱- ازدل ِخون شده ازدرد دوری ازاینکه دلم درفراق دوست خونین است تصمیم به نوشتن نامه گرفتم ۲- ازخون دل مرکّب قلم تهیّه کردم"کنایه ازشدّت اندوه" هردومعنی مدّنظرشاعربوده است.
ادامه مطلب

 

 ازدیده خون دل همه بر روی ما رود 

بر روی ما زدیده چه گویم چه‌هارود ؟

این غزل یکی از ناب ترین غزلهای خواجه ی شیرازاست. شاهکار یست پراز ایهام.هیچ شاعری تاکنون نتوانسته به طرزحافظ شعری بااین همه ایهام واشاره بسراید.ایهام یکی اززینتهای غزل است وحافظ تنها شاعریست که بامهارت خاصی غزلهای خودرا به ایهام مزیّن نموده است.

ادامه مطلب


      

از سرکوی توهر کوبه مـلالت برود

نرودکارش وآخر به خجالت برود

 حافظ درمبحث عاشقی نظریه یِ جالبی دارد، او معتقد است هرکس کوی وبرزنِ معشوق را با خاطری آزرده و ناراحت ترک کند. کارش به پیش نمی رود و سرانجام خوشی نخواهد داشت وکارش به شرمساری کشیده خواهد شد

ادامه مطلب





ازمن جدامشوکه تواَم نور دیده‌ای
آرام جان ومونس قلب رمیده‌ای

تواَم نور دیده‌ ای : تو نور چشم وعزیزمن هستی 
آرام جان: آرامش بخش جان من هستی.
مونس: همرازوهمنفس 
رَمیده: رم کرده،گریزان و فراری
خطاب به معشوق است.
ادامه مطلب



افسرسلطان گل پیداشد ازطَرف چمن
مَقدمش یارب مبارک بادبرسروو سَمن
افسر: تاج، کلاه پادشاهی 
سلطانِ گل:  گل به سلطان تشبیه شده است، کنایه ازمخاطب غزل است مخاطبی که بتازگی به تخت پادشاهی جلوس کرده است. باتوجّه به سه واژه ی "پشنگ،ایذج ونام اتابک" که درمتن غزل آمده چنین بنظرمیرسد که این غزل به مناسبت به تخت نشستن  یکی ازاتابکان لر(اتابک پشنگ سُلغرشاه فرزند اتابک احمد) درزمان امیر مبارزالدّین سروده شده است. 
ادامه مطلب

 

اگر آن طایر قدسی زدرم باز آید 
عمربگذشته به پیرانه سرم بازآید

طایرقدسی ایهام دارد : پرنده‌ ایی ملکوتی وپاک منزّه  و(همای سعادت) : معشوق  و یار فرشته‌ سیرت چنانچه آن یارفرشته سیرت که درحال حاضر ازفیض وصالش محروم هستم دوباره بازگرددبه خانه‌ام بیاید،  عمرِ ازدست رفته وسپری شده یِ من مجدداً بازخواهد گشت ومنِ پیرانه سر، دوباره جوانی آغاز خواهم کرد.عمر بگذشته هم به معنای " عمر سپری شده" وهم به معنایِ خودمعشوق است.امروزه هم به عزیزان می‌گویند : عمرم ،توعمرمنی.

 بازآی که بازآید عمرشده یِ حافظ

هرچندکه نایدبازتیری که بشدازدست

ادامه مطلب




اگر به مذهب ِ تو خونِ عاشق است مُباح
صَلاح ماهمه آنست کان تو راست صَلاح
مذهب: روش،راه ورسم
مُباح: روا، جایز،حلال داشته شده
صلاح: مصلحت، شایسته
خطاب به معشوقی زمینیست. احتمالاً شاه شجاع که تحتِ فشارتندرویان ودلواپسانِ آن روزگاران، فرمان تبعید حافظ به یزد را صادرکرد. 
ادامه مطلب




اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد
وَر از طلب بنشینم به کینه برخیزد

شاعرعاشق پیشه ی ما که درطول زندگانی پربار خویش عشق های مجازی وزمینی زیادی راتجربه کرده است طبیعتاً موردِ بی توجّهی ها نامهربانی هاوکم لطفی های زیادی نیزشده وبارها شیشه ی نازک ِدل نازنین به سنگ جورو جفا شکسته است.
بنظرمی رسداین غزل نیزکه  واگویه ای ازشرح حال دل شاعراست درهمین راستا بوده باشد.
ادامه مطلب

 
 
 

اگربه کوی تو باشد مرا مجال وصول

رسدبدولت وصل توکارمن به اصول

 اگربه من این فرصت و اجازه داده می شد که به کوی تـو بـرسم ودرآنجاساکن گردم از نیکبختی سعادتی که از وصال تـوحاصل می گشت، کار و بـار من هم سر و سامان می‌یـافت.وگرنه درغیر این صورت هرگز من به سامان نخواهم رسید.

ادامه مطلب

 


اگر شراب خوری جُرعه‌ای فشان برخاک
ازآن گناه که نفعی رسدبغیر چه باک ؟!
       
این غزل یکی ازبحث انگیزترین غزلهای حضرت حافظ است.چراکه شاه بیت این غزل وبیت های پایانی،اشاره یِ مستقیم به شراب انگوری داشته وازآن به نیکی یادشده است.برای درک ِ بهتر منظور آنحضرت باید دانست که درمکتب حضرت حافظ ،آدمی همواره درجریان یک رفت وبرگشت وسیروسفر دنیوی_معنوی قرارمی گیرد ودراین فرازوفروداست که به تکامل جسمی وروحی نایل میگردد.
ادامه مطلب




اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است
ببانگ چنگ مخورمی که محتسب تیزست

این غزل درزمان حاکمیّتِ امیرمبارزالدین سروده شده است.وی پس از قتل شیخ ابواسحق رفیقِ شفیق حافظ،فارس وشیراز راتصرّف و ضمیمه ی قلمرو خود ساخت.
امیرمبارزالدّین پادشاهی ظالم،بی ادب،مال اندیش، عامی و بی تربیت بوده است. زمانی مایل به افراط در می خوارگی و فسق و فجور می شود و زمانی کارش به دینداری ِ متعصّبانه می کشد ودستوربه بستن میکده ها وآزارواذیتِ میخواران صادرمی کند.
ادامه مطلب


اگر بـه بـاده‌ی مُـشگیـن دلم کشـد شـاید

کـه بـوی خـیـر ز زهــد ریــا نمـی‌آیــد


باده یِ مُشگین:باده ای که با  با مُشگ آمیخته شده است  

مشگ:مادّه ای خوشبو ومعطّر است که در زیر پوستِ شکم ومجاورِ عضوِ تناسلیِ جنسِ نر از آهوی ختایی تولیدمی گردد. مشگِ تازه در موقع ترشّح مادّه ایست روغنی و بسیار معطر وبه رنگ شکلات و ج می باشد و در حالت خشک شده سخت و شکننده است و رنگش قهوه اییِ تیره مایل به سیاه و طعمِ آن کمی تلخ است و بویی تند دارد .درقدیم شراب وشربت رابامشگ معطّرمی نمودند.

ادامه مطلب





اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
نهیبِ حادثه بنیاد ما ز جا ببرد
نهیب: هیبت،عظمت،ترس وبیم
معنی بیت: اگرنوشیدنِ باده نیزنتواند غم واندوهِ دل را ازخاطرماپاک کند، بی تردید ما نخواهیم توانست درمقابل فشارغم وغصّه مقاومت کنیم. بدون کمک گرفتن ازباده،  بنیادِ وجود ما ازترس وبیم غم فرومی ریزد ونابود می شویم.
ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مای تاپیکز هیأت کوهنوردی اوز کودک کار اخلاق پایگاه دانشجویان کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه اردکان معماری www nbpars.ir 09128380245 ربات خرید سهام | ربات عرضه اولیه | ربات سرخطی بورس شکل شهرهای اسلامی زرشان، خرید زعفران از کشاورز زندگی بهتر Major vida